یکی از شبهات مطرح درباره حجاب این است که میگویند بر اساس حدیث "الانسان حریص علی ما منع" حجاب باعث ایجاد التهاب و افزایش حرص و طمع انسانها نسبت به جنس مخالف و باعث بروز فسادها و تجاوزات بسیاری میشود! لذا برداشتن آن باعث اشباع شدن این نیرو و میل در وجود افراد میشود و عادیسازی روابط را بههمراه خواهد داشت؛ همانطور که در جوامع غربی آزادی زنان و مردان باعث عادیسازی این امر در افراد آن جوامع شده است.
بهنظر میرسد قبل از پرداختن به این سؤال باید بررسی کرد: مطرحکنندگان این مسئله با استناد به کدام شواهد و آمارها این ادعا را مطرح میکنند که در جوامع غربی حرص و التهاب جنسی در افراد فروکش میکند و امری عادی تلقی میشود؟!
اگر نگاهی گذرا بر آمارهای منابع رسمی خود آن کشورها بیندازیم بطلان این فرض بر ما آشکار خواهد شد که آزادی بیحدوحصر در آن جوامع، نهتنها باعث عادیشدن این امر نشده بلکه باعث بروز فساد و تجاوزات جنسی میان آنها شده است؛ آمارهای رسمی زیر شاهد این مدعاست:
ـ در آمریکا در هر ۹۰ ثانیه یک نفر مورد تجاوز جنسی قرار میگیرد (سازمان عفو بینالملل، ۱۳۸۲)
ـ در سال ۲۰۰۵ بیش از ۲۰۰ هزار دختربچه کودک و نوجوان در آمریکا مورد آزار جنسی قرار گرفتند که ۴۴ درصد آنها نوجوانان بین سنین ۱۲ تا ۱۸ سال هستند. (سازمان بهداشت جهانی ۲۰۰۶)
ـ طبق آمار وزارت دادگستری آمریکا هر ۲ دقیقه یک زن در آمریکا مورد تجاوز جنسی قرار میگیرد، یک زن آمریکایی در طول زندگیاش، ۲۵ تا ۲۶ درصد احتمال دارد که مورد تجاوز قرار گیرد (۱ از ۴)، طبق برآورد افبیآی (پلیس فدرال آمریکا) تنها ۳۷ درصد از کسانی که مورد تجاوز جنسی قرار میگیرند، به پلیس گزارش میکنند و بقیه یا آن را مسئله شخصی میدانند یا ترجیح میدهند از ترس حملات انتقامجویانه، سکوت کنند (بهعبارت دیگر آمار واقعی سه برابر این رقم است یعنی هر دو دقیقه ۶ نفر یا هر دقیقه ۳ نفر.).
لذا این اشتباه است که فکر میکنیم اگر زنان بیحجاب باشند، پس از مدتی بیحجابی بهصورت عادی در میآید و همه برادروار و خواهروار کنار هم زندگی میکنند؟! اما با وجود حجاب، عطش زن و مرد نسبت به هم زیادتر میشود، و امنیت زنان به مخاطره میافتد.
البته هیچگاه نباید وضعیت موجود در کشورمان را بهعنوان استاندارد شرایط دینی در نظر بگیریم و به این مسئله حکم کنیم که نتیجه وضع حجاب و رعایت ضوابط دینی همین شرایط کنونی جامعه ایران خواهد بود چرا که شرایط موجود به هیچ وجه مطابق با فضای مطلوب جامعه دینی نیست.
آنچه مدنظر آموزههای دینی ماست برقراری تعادل در ارضای نیازهای غریزی است بهنحوی که همه نیازها تحت کنترل و مدیریت عقل و آموزههای دینی در حد مطلوب و طبیعی خود ارضا شود.
چنین شرایطی مستلزم تحقق نخستین و مهمترین دستور دینی مبنی بر امکان ازدواج آسان و بیدردسر در هر شرایطی است. در کشور ما از سویی ازدواج و راههای مشروع ارضای نیاز جنسی در برخی مواقع، غیرقابل دسترسی است و از سوی دیگر فضای عموی جامعه بهصورت گوناگون با تحریکات متعدد جنسی روبهرو است و راه فرو نشاندن آن نیز بسته است! طبیعی است که در چنین شرایطی انحرافات اجتماعی بروز خواهد کرد بنابراین در این میانه، بدون افراط و تفریط باید بهدنبال راهی معتدل بود.
مهدیه ساداتی
ارسال نظرات